طبق آمارها ایرانی ها سالانه، 18 میلیون تن زباله خانگی تولید می کنند که تنها 5 درصد از آن بازیافت می شود؛ بسیاری از آن ها دور ریخته شده یا در طبیعت رها می شوند.
اگر بدانیم تاثیر منفی زباله های دور ریخته شده به خود ما بر می گردد باز هم نسبت به آن بی تفاوت خواهیم بود؟
آلودگی ناشی از شیرابه های زباله های تر، آب و خاک را آلوده کرده و در نهایت این آلودگی در آب و غذای ما ظاهر می شود.
همچنین؛ تجزیه پسماندهای پلاستیکی چندین هزار سال به طول می انجامد که از مهم ترین خطرات پلاستیک، خوردن آن توسط حیوانات یا گیر افتادن در آن و تلف شدن حیوان می باشد. در این صورت، هم احتمال انقراض نسل بسیاری از موجودات بخصوص موجودات دریایی وجود دارد و هم در صورت زنده ماندن آن حیوان احتمال خوردن گوشت آن توسط انسان و ابتلا به بیماری را در پی دارد.
«پسماند صفر» یک نوع سبک زندگی است که در آن افراد مسئولیت زباله های تولید شده خود را بهطور کامل بر عهده گرفته و سعی می کنند از مصرف گرایی و اسراف بپرهیزند و تولید زباله را به صفر نزدیک کنند و در مواقعی که تولید زباله ناگزیر است، به طور منظم پسماندهای خود را تفکیک کرده، پسماندهای تر را خشک و به عنوان غذای دام یا کمپوست (تجزیه کردن پسماند و تبدیل به کودهای آلی) مورد استفاده قرار می دهند و پسماندهای خشک خود را بازیافت و از تولید پسماندهای غیر قابل بازیافت تا حد امکان پرهیز و وسایل دیگری را جایگزین آن می نمایند.
یکی دیگر از راهکارهای نزدیک شدن به پسماند صفر، استفاده مجدد از وسایل و کالاها است برای اینکه آن وسیله دیرتر به پسماند تبدیل شود.
با تفکیک کردن پسماندهای قابل بازیافت و تحویل آن ها به مراکز بازیافت سطح شهر می توان از آلودگی و انتقال بیماری به دلیل فعالیت زباله گردها جلوگیری نموده و حجم زباله ها را در سطل های شهرداری کاهش داد. چرا که در غیر این صورت، در بهترین حالت اگر شهرداری ها سایت پسماند داشته باشند و بازیافت هم انجام شود باز هم با تولید آلودگی بسیار و افزایش هزینه های حمل و نقل زباله همراه خواهد بود.
رویکرد پسماند صفر شاید در نگاه اول، سخت به نظر برسد اما با شروع گام های کوچک در مسیر آن قطعا می توان اتفاقات بزرگی رقم زد.
برای اینکه به پسماند صفر نزدیک شویم؛ نخست باید شهروندان و گردشگران ترغیب به همکاری شوند و می توان گفت خلق بسترهای مناسب فرهنگ سازی، ترویج هنجارها و قوانین زیست محیطی و ایجاد انگیزه و تشویق افراد به مشارکت مهم تر از تجهیزات و زیرساخت های فیزیکی هستند؛ البته اصناف و تولیدکننده ها نیز باید به سمتی بروند که بستهبندیها، تجدیدپذیر و قابل بازگشت به طبیعت باشند.